به گزارش تحریریه، دو هفته از سفر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به باکو در ۱۹ اوت گذشته است، اما رسانهها همچنان نتایج این سفر را مورد بحث قرار میدهند. رهبران روسیه و آذربایجان بهطور رسمی در مورد مسائل زیادی در جریان این نشست گفتگو کردند. در برخی از این مسائل اسناد امضا شد: سه توافقنامه و سه یادداشت تفاهم. البته، بستر مذاکرات بسیار گستردهتر بود و ارزیابی تصمیمات توافقشده تنها در آینده امکانپذیر خواهد بود. پوتین و علیاف مسائل محرمانهتری (مانند محافظت از تجارت دوجانبه، بهویژه در بخش گاز از تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا) را پشت درهای بسته مورد بحث قرار دادند و به دلایل واضحی در مورد آنها علنی صحبت نکردند. با این حال، تحلیلگران سیاسی توانستهاند برخی نتیجهگیری ها را انجام دهند.
موضوعات مورد بحث و زمینههای آنها
بیشتر کارشناسان معتقدند که موضوع اصلی گفتگوها، مسئله گاز بود. زیرساختهای حمل و نقل گاز آذربایجان و ترکیه میتواند تا حدی مشکلات فزاینده گازپروم را در ارتباط با تقریباً از دست دادن کامل بازار اروپا حل کند.
تحلیلگر سیاسی آذربایجانی، فؤاد شاهبازوف، معتقد است که “ممکن است سندی در مورد تأمین گاز روسیه به آذربایجان در ازای افزایش حجم صادرات گاز آذربایجان به اروپا امضا شود. یعنی گاز روسیه میتواند برای بازار داخلی استفاده شود.” به عبارت دیگر، باکو گاز خود را (که اروپا ادعایی تحریمی بر آن ندارد) از طریق خاک روسیه به اتحادیه اروپا میفرستد و در ازای آن، باکو گاز روسیه را دریافت میکند که ممکن است از طریق خط لوله تاناب (که اروپا نیز به آن ادعایی ندارد) از طریق ترکیه به همان اروپا ارسال شود. آذربایجان طبق این طرح “سوآپ” فرصت خواهد داشت که صادرات گاز به اروپا را، همانطور که قبلاً وعده داده بود، افزایش دهد، با وجود محدودیتهایش در افزایش تولید.
رسانههای اروپایی مدتی است که باکو را متهم به صادرات مجدد گاز روسیه به اروپا میکنند. با این حال، اتحادیه اروپا از لحاظ اقتصادی به تأمین گاز از آذربایجان، از جمله از طریق اوکراین، علاقهمند است، به همین دلیل بروکسل چشم خود را بر این اتهامات بسته و عملاً صادرات مجدد را قانونی کرده است. تا پایان سال، زمانی که قرارداد با گازپروم منقضی شود، اوکراین باید مذاکراتی نسبتاً پیچیده، اما مهم برای اروپا، در مورد ترانزیت گاز طبیعی آذربایجان انجام دهد. به گفته کارشناسان غربی، این موضوع برای اقتصاد اوکراین نیز مهم است، زیرا شامل پرداخت هزینه ترانزیت و پوشش کسری سیستم گاز اوکراین میشود.
تأمین گاز آذربایجان تقریباً با حجمی که گازپروم هنوز از طریق آخرین شاخه باقیمانده خط لوله از طریق اوکراین به کشورهای اروپای مرکزی تأمین میکند (۱۵ میلیارد متر مکعب)، مطابقت خواهد داشت. به عنوان تأیید چنین توافقاتی، کارشناسان به اظهارات مدیرعامل گازپروم، الکسی میلر، اشاره میکنند که شرکت دولتی روسیه و سوکار آذربایجان تصمیم گرفتهاند شراکت راهبردی خود را در چارچوب پروژه شمال-جنوب گسترش دهند. علاوه بر این، در تابستان امسال، امکان ادامه تأمین گاز به اروپا از طریق روسیه و اوکراین با جایگزینی گاز روسیه با گاز آذربایجان به طور فعال مورد بحث قرار گرفت. این اطلاعات توسط رئیسجمهور آذربایجان، الهام علیاف، و رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، تأیید شد.
گئورگی بوفت صاحبنظر روسی معتقد است که با این حال، “این طرح تنها در صورتی ممکن است که ترکیه مواد خام روسیه را به جای مواد خام آذربایجانی دریافت کند… آنکارا امیدوار است که هاب گازی به آن اجازه دهد تا به مرکزی برای تعیین قیمت گاز تبدیل شود… در آینده نزدیک، آنکارا به کار بین گازپروم و بوتاش در زمینه ایجاد هاب ادامه خواهد داد. شاید سفر موفق پوتین به باکو نیز به مذاکرات روسیه و ترکیه کمک کند”.
همچنین تحلیلگران میگویند که موضوع اصلی بحثها بین باکو و مسکو توسعه کریدور حمل و نقل بینالمللی (ITC) “شمال-جنوب” است.
در مذاکرات باکو، بارها بر لزوم توسعه کریدور حمل و نقل شمال-جنوب، که قادر به اتصال سنپترزبورگ به بنادر دریایی هند است، تأکید شد. بخش ریلی این کریدور در حال حاضر برای افزایش ظرفیت و حمل بار به میزان ۱۵ تا ۳۰ میلیون تن در حال نوسازی است. علیاف اطمینان داد که بخشهای کریدور – ریلی و جادهای – “به طور کامل در آذربایجان اجرا شده و بهطور موفقیتآمیز عمل میکنند”.
البته امکان حمل و نقل مستقیم چندحالته کالا از طریق بنادر روسیه و ایران در دریای خزر وجود دارد. با این حال، این مسیر از نظر سرعت تحویل کالا به دلیل توسعه ناکافی زیرساختهای بندری در سواحل خزر کافی نیست و بهطور قابلتوجهی از مسیر زمینی عقبتر است. برای بهینهسازی حمل و نقل کالا در بنادر از جمله عمیقتر کردن بستر رودخانهها بهطوری که برای کشتیهای سنگین که از آبهای روسیه به دریای خزر و از آنجا به سواحل ایران میروند مناسبتر باشند؛ و ساخت ناوگان تانکر کار سختی پیش روست (ساخت مشترک تانکرهای مدرن رودخانه-دریا در یک نشست رسمی بین رهبران فدراسیون روسیه و آذربایجان در باکو توافق شد).
روسیه اکنون نیاز به یافتن راههای جدید قابلاعتماد برای دسترسی به بازارهای خارجی دارد، زیرا ارتباطات قبلی به دلیل تحریمهای غرب مسدود شدهاند. آذربایجان، همراه با ارمنستان، یک مسیر زمینی مناسب از طریق قلمرو قفقاز جنوبی به سواحل اقیانوس هند و به بازارهای جهانی است که از بنادر اروپایی عبور نمیکند.
طبق بیانیه سهجانبه ۹ نوامبر ۲۰۲۰ در مورد آتشبس در قرهباغ، ارمنستان متعهد شد که ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را باز کند، که بعداً بهعنوان کریدور زنگزور یا سیونیک شناخته شد. این بخش حمل و نقل قرار بود مشترک برای هم کریدور شمال-جنوب ITC و هم مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانسخزر (TITR یا کریدور میانی) باشد. با این حال، به گفته لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، تحت فشار سرپرستان غربی، رهبری ارمنستان پس از چرخش ضدروسی، “توافق در مورد رفع انسداد ارتباطات از طریق منطقه سیونیک را خراب میکند”.
غرب از این واقعیت که کنترل بر ارتباطات حمل و نقل، طبق بیانیه سهجانبه مذکور، باید توسط سرویس مرزی FSB روسیه اعمال شود، خوشحال نیست. ایالات متحده برنامههای خود را برای استفاده از بخش ارمنی ارتباطات برای کنترل و احتمالاً مسدود کردن مسیرهای تجاری، هم کریدور میانی و هم “شمال-جنوب” دارد، زیرا وظیفه اصلی بردار غربی در قفقاز جنوبی بیرون راندن روسها و ایرانیها از منطقه و جلوگیری از تقویت چینیها است.
در جلسات ماه ژوئیه در سنای ایالات متحده، یک نماینده وزارت امور خارجه اعلام کرد که بخشی از پیمان صلح بین ایروان و باکو باید شامل ایجاد اجباری یک مسیر بین آذربایجان و نخجوان از طریق ارمنستان و تحت کنترل ارمنستان (بخوانید: ایالات متحده) باشد و نه تحت کنترل سرویس مرزی روسیه. علاوه بر این، ایالات متحده به صراحت تهدید میکند که در صورت نافرمانی آذربایجان: “یک کریدور حمل و نقل که در نسخه دیگری ایجاد خواهد شد [یعنی از طریق قلمرو ارمنستان نباشد]، با استفاده از زور یا با مشارکت ایران، با یک پاسخ قاطع مواجه خواهد شد” .
با این حال، آذربایجان هنوز با طرح آمریکایی برای بخش ارمنی موافق نیست، زیرا به نظر رهبری آذربایجان، لجستیک آن به گونهای برنامهریزی شده که آذربایجان را وابسته به ارمنستان میکند.
باکو تصمیمی عملگرایانه گرفت و در ماه اوت از متن پیشنویس توافقنامه اشاره به کریدور زنگزور که نقطه اختلاف در مذاکرات با ایروان است را حذف کرد. در نتیجه، ارمنستان برگ برنده خود را در روند مذاکرات از دست داد و با این خطر مواجه شد که در انزوای کامل حمل و نقل قرار گرفته و به تدریج با محدودیتهای سیاسی و امتناع از همکاری با بازیگران کلیدی در منطقه مواجه شود. اکنون کریدور حمل و نقل شمال-جنوب و کریدور میانی به طور مستقیم از طریق آذربایجان به ایران، دور از ارمنستان عبور خواهد کرد. اما در آینده، در چارچوب کریدور حمل و نقل شمال-جنوب، ایجاد یک مسیر راهبردی برای خط لوله صادراتی به ایران و از طریق قلمرو جمهوری اسلامی به هند و کشورهای کلیدی منطقه آسیا و اقیانوسیه در نظر گرفته میشود.
تحت توافقنامه جدید با گازپروم، ایران قصد دارد روزانه تا ۳۰۰ میلیون متر مکعب گاز خط لولهای از روسیه دریافت کند، یا تقریباً ۱۱۰ میلیارد متر مکعب در سال (حجمی قابل مقایسه با آنچه هر دو خط لوله نورد استریم منفجر شده میتوانستند به اروپا ارائه دهند). این خبر در تاریخ ۱۷ ژوئیه توسط آژانسهای ایرانی شانا و ایرنا با استناد به وزیر نفت ایران، جواد اوجی، گزارش شد. به نظر میرسد که ایران قصد دارد هاب گازی مشابهی برای گاز روسیه ایجاد کند که ترکیه ایجاد کرده، اما نه در جهت غربی، بلکه در جهت جنوبی و جنوب شرقی.
در این زمینه، مشارکت در پروژههای اقتصادی اوراسیا، به ویژه در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و بریکس، برای آذربایجان از نظر پیشبرد منافع اقتصادی خود اهمیت پیدا میکند. اگر آذربایجان به بریکس بپیوندد، بخش غربی (در ارتباط با دریای خزر) مسیرها منحصراً از طریق قلمرو کشورهای عضو سازمانها عبور خواهد کرد. در این صورت، ممکن است برای آذربایجان مقرون به صرفهتر باشد که ارتباط زمینی با نخجوان و ترکیه را نه از طریق ارمنستان، بلکه از طریق ایران باز کند، که در چارچوب بریکس به یک شریک اقتصادی سودآور تبدیل خواهد شد. روسیه به طور فعال در حال ترویج درک متقابل بین باکو و تهران است. در نتیجه، ایرانیها و آذربایجانیها در حال حاضر به طور فعال در حال ایجاد زیرساختهای بین دولتی هستند: آنها پلها و جادهای میسازند که دسترسی به بازارهای ترکیه و اروپا را نیز فراهم خواهد کرد.
درخواست آذربایجان برای پیوستن به بریکس بلافاصله پس از سفر پوتین یک تغییر بزرگ در سیاست خارجی باکو است که با سیاست عدم همپیمانی با هیچ بلوک ژئوپلیتیکی مشخص میشود. در عین حال، عضویت در بریکس هیچ تعهد نظامی یا سیاسی به همراه ندارد. احتمالاً به همین دلیل است که مقامات آذربایجان این تصمیم را گرفتند.
در باکو، توجهی به روند حل و فصل مسالمتآمیز بین ارمنستان و آذربایجان شد. روسیه تمایل خود را برای بازگرداندن نقش یک میانجی مؤثر در این روند صلح ابراز کرد. در حال حاضر پیشرفتهایی در این روند وجود دارد.
نخستوزیر ارمنستان، نیکول پاشینیان، که توسط رئیسجمهور روسیه از بحثهای صورت گرفته در باکو مطلع شده بود، موافقت کرد که با ولادیمیر پوتین برای “بحث در مورد مسائل دوجانبه” دیدار کند.
در جریان مکالمه تلفنی بین ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، در ۲۸ اوت، “بحث در مورد جنبههای مختلف وضعیت فعلی در قفقاز جنوبی ادامه یافت، از جمله موضوعات مربوط به تهیه یک پیمان صلح آذربایجان و ارمنستان، تعیین و مرزبندی مرز، و رفع انسداد ارتباطات حمل و نقل بین دو کشور و توافق شد که تماسهای شخصی ادامه یابد”.
دیدگاه رسانههای خارجی درباره نتایج سفر ولادیمیر پوتین به باکو
بلومبرگ گزارش میدهد که اتحادیه اروپا به دنبال گزینههای جایگزین برای ترانزیت گاز روسیه از طریق اوکراین است و در درجه اول به گزینه آذربایجانی میاندیشد. “این ممکن است برای هر کسی خارج از بخش انرژی شوکآور باشد: اروپا هنوز در حال خرید گاز طبیعی روسیه است، از جمله از طریق یک خط لوله که از اوکراین عبور میکند. اتریش، اسلواکی، مجارستان و ایتالیا همچنان به شدت به گاز مسکو وابسته هستند”. به گفته کارشناسان بلومبرگ، اگر اوکراین این خط لوله را نیز تعطیل کند، ذخایر کنونی اروپا به وضوح کافی نخواهد بود و قیمت گاز افزایش خواهد یافت، در حالی که آنها هماکنون دو برابر قبل از شروع جنگ هستند. قیمتهای بالا بیشتر فعالیتهای صنعتی انرژیبر در اروپا را محدود میکند.
در رسانههای اوکراینی، آذربایجان بلافاصله در رده “دشمنان استقلال اوکراین” قرار گرفت و خواستار تحریم علیه شرکت آذربایجانی سوکار شد، زیرا شرکت روسی گازپروم اعلام کرد که با آن شراکت استراتژیک دارد.
ویکتوریا وویتسیتسکا، عضو کمیته انرژی ورخونا رادا اوکراین، در پراودای اوکراین مینویسد “در دو سال جنگ تمامعیار، مصرفکنندگان اروپایی بودجه جنگ روسیه علیه اوکراین را با خرید گاز روسی به مبلغ ۸۸٫۸ میلیارد یورو تکمیل کردهاند. پس از پایان این قرارداد، تهدید جدیدی پیش میآید – تامین گاز از طریق اوکراین به نام گاز آذربایجان، که در واقع ممکن است روسی باشد”. او میگوید: “ادعاهایی که اروپا نیاز زیادی به گاز دارد با واقعیت مطابقت ندارد، بلکه… بخشی از تبلیغات است.” با این حال به نظر میرسد اروپا دیدگاه متفاوتی در مورد این مشکل دارد.
مقالهنویس الجزیره، جیریر دیب، معتقد است که سفر پوتین به باکو به ایالات متحده چالش وارد کرده است، که برنامههای بزرگی برای قفقاز دارد. به گفته او، ایالات متحده میخواهد حضور خود را در منطقه خزر تقویت کند، زیرا موقعیت آن از نظر استراتژیک مهم است و از منابع انرژی به ویژه گاز طبیعی غنی است. علاوه بر این، واشنگتن میخواهد به پروژه “یک کمربند، یک جاده” چین ضربه بزند و آذربایجان را علیه ایران تحریک کند. به گفته نویسنده مقاله، اهداف کلیدی مسکو در منطقه عبارتند از: حل مسئله گاز، کاهش تنشها بین باکو و تهران، و مقابله با منافع واشنگتن. او تاکید کرد که پوتین شانس خوبی برای “خنثی کردن تلاشهای آمریکا برای تثبیت جایگاه خود در قفقاز جنوبی” دارد.
به نوشتهی المنار باکو به شریک اصلی مسکو در قفقاز جنوبی تبدیل شده است. رهبر روسیه در تلاش است تا از دخالت غرب در امور منطقه جلوگیری کند و پروژههای خود را به اجرا درآورد. این پروژهها شامل ایجاد کریدور حملونقل شمال-جنوب، توافقات انرژی و تجارت است. سفر پوتین به آذربایجان پیامی به غرب است که اوکراین روسیه را از منافعش در قفقاز منحرف نمیکند. مسکو از نقش خود در این منطقه دست نخواهد کشید. روسیه قادر است در حالیکه “دروازههای غربی” بسته است، در امتداد کریدور شمال-جنوب حرکت کند و بهراحتی محاصرهی ژئوپلیتیکی را که غرب سعی در تحمیل آن دارد، بشکند.
محمود علی گلر، تحلیلگر ترک، در تفسیر اهمیت سفر رئیسجمهور روسیه به باکو، اظهار اطمینان کرد که نتایج مذاکرات سطح بالای آذربایجان-روسیه نه تنها بر وضعیت منطقه، بلکه بر کل فضای اوراسیا تأثیر خواهد گذاشت. در مقابل سیاستهای آمریکا، قدرتهای مختلف، از جمله روسیه و چین، در حال توسعه مفاهیم خود برای مسیرهای تجاری در اوراسیا هستند. مسکو به دنبال نابود کردن برنامههای غرب برای تشکیل کریدورهای حملونقل با دور زدن روسیه است. دقیقاً این هدف به ایده کریدور “شمال-جنوب” مربوط میشود.
احساسات در رسانههای حامی دولت ارمنستان پس از سفر ولادیمیر پوتین به باکو کاهش نیافته است. بسیاری از مفسران ارمنی، بدون اشاره به این واقعیت که مقامات ارمنی عملاً از گفتوگو با روسیه کنارهگیری کردهاند، روسیه را به خیانت به منافع ارمنستان متهم میکنند. چنین واکنشی بار دیگر نشاندهندهی از دست دادن کامل مسیرها و روابط علت و معلولی در جامعه ارمنستان است.
با این حال، هنوز تحلیلگران ارمنی واقعبینی وجود دارند. برای مثال، سورن سورنیانتس، دانشمند علوم سیاسی ارمنی، با نظر کارشناسانی که سفر پوتین به باکو را “توطئه ضد ارمنی” میدانند، موافق نیست. او معتقد است که گفتوگو بین مسکو و باکو به ثبات در قفقاز جنوبی کمک میکند.
نتیجهگیری
به طور کلی، کارشناسان معتقدند که سفر به آذربایجان نشان میدهد روسیه قصد ندارد منطقه را ترک کند. برعکس، پوتین ثابت کرد که مسکو در حال تقویت موقعیت خود در قفقاز جنوبی است و تلاشهای غرب برای منزوی کردن روسیه از بقیه جهان شکست خورده است. علیاف به جمهوریهای همسایه نشان داد که روابط خوب با روسیه تضمینی برای رفاه اقتصادی، ثبات، و استقلال ژئوپلیتیکی است. آذربایجان که سیاست خود را بر اساس عملگرایی و منافع متقابل ساخته است، برخلاف اقدامات دولت پاشینیان، به یک متحد و شریک منطقی برای روسیه تبدیل شد.
در حوزه سیاست خارجی، آذربایجان علاوه بر محور آنکارا-باکو، شروع به برقراری ارتباط با متحدان منطقهای کرده است. برای آذربایجان، معنای نزدیکی با روسیه ورود به یک میدان ژئوپلیتیکی وسیعتر است. به نظر میرسد علیاف به متحدان قوی همچون روسیه و چین برای مهار فشار غرب نیاز دارد.
در گذشته رهبری روسیه به دقت توازن بین منافع ارمنستان و آذربایجان را حفظ کرده بود، از جمله در مورد وضعیت جمهوری به رسمیتشناخته نشده قرهباغ. با این حال، پاشینیان با “توافق پراگ” در اکتبر ۲۰۲۲، بیانیه سهجانبه ۲۰۲۰ را بیاعتبار کرد.
گرایش ارمنستان به سوی غرب باعث شده است که مسکو باکو را به عنوان یک شریک قابل اعتمادتر در منطقه تلقی کند. در حال حاضر، منافع سیاسی و اقتصادی هر دو کشور همزمان شده است. آذربایجان به اجرای تمام پروژههای راهبردی و اقتصادی لازم برای پیشرفت روسیه به سمت جنوب و جنوب شرق علاقهمند است.
نویسنده: الکساندر آنانیف، مشاور ارشد بازنشسته وزارت امور خارجه روسیه
منبع: ایراس
پایان/
نظر شما